همشهری آنلاین - ریحانه عبدی: امیرکبیر را میگویم.با شهادت امیرکبیر، خانه فنها یا همان دارالفنون به محل تحصیل اشراف، مبدل شد و سالها طول کشید تا با انقلاب مشروطه، مردم عادی هم بتوانند بهمرور به آن، راه پیدا کنند.در بزرگی امیرکبیر، همین بس که در مدت کوتاه صدارتش که فقط چند روز بیشتر از سه سال به طول انجامید، کارهای بزرگ و مؤثری را پایه گذاشت و از انجام بسیاری فسادها جلوگیری کرد.
بعد از خروج از دارالفنون، وقتی میدان موسوم به توپخانه را دور بزنی به مقصد دوم یعنی بانک بازرگانی میرسی؛ بانکی که توسط یک تاجر یهودی انگلیسی پایهگذاری شد و چهها که بر سر ملت ایران و بازرگانان نیاورد! از بنیاد نهادن بنای نامبارک ایجاد اسکناس و نابودی مسکوکات -که ارزش واقعی داشتند نه اعتباری- تا بنای ناپاک دریافت بهره بهازای وامهای پرداختی که موجب از بینرفتن زندگیها و کسبوکار بسیاری شد.چند قدم دیگر که جلو بروی، تابلویی توجه را بهخود جلب میکند: «تئاتر تهران».خیابان لالهزار که این سالن نمایش را در خود جای داده است حرفهای بسیار برای گفتن دارد. این خیابان که بهدلیل وجود باغ لاله، به این نام مشهور شد در سالهای نهچندان دور، شاهد انبوهی از مراکز خوشگذرانی و عیاشی بوده است.این خیابان در دوره انقلاب مشروطه تبدیل شد به فضای روشنفکری و پاتوق گفتوگوهای سیاسی و همچنین تفریح مردم. در دوره پهلوی هم کار این خیابان به آنجا رسید که افراد آبرودار و اهل فکر و فرهنگ، واهمه داشتند و بعضا حیا میکردند وارد آن خیابان شوند، بانوان که جای خود داشتند. در این جو عجیب و حیرتزا که تصورش هم برای نسل ما باورنکردنی است، حضور مسئولان رده بالای زمان پهلوی و نیروهای ساواک در این کافهها و کابارهها حتی برای تصمیمگیری بر تعجب ما میافزاید! در گوشهای دیگر از این خیابان، در کوچه مشهور «برلن»، پاساژی دیده میشود با نام «جنرالمد»، مرکز مد و مدسازی با ارائه انواع پوشاک با برند و نشانهای آمریکایی.
مرکزی که هدف آن، ذائقهسازی در بین اشراف بود و در فصول حراج، طعم آن به مذاق افراد سطح پایینتر هم چشانده میشد. اما چند خیابان آنطرفتر جایی است پر از شور و اشتیاق و حماسه؛ «شرکت سهامی انتشارات». دفتری که روزگاری توسط جوانان و استادانشان با هدف پاسخگویی به سؤالات مردم شکل گرفت. استادانی که خلأ آموزش مفاهیم راهبردی و کاربردی معنوی و اسلامی را در آن بلبشوی فرهنگی، مشاهده و احساس خطر کردند و برای رفع این مشکل، چاره را در آن دیدند که با همکاری یکدیگر با راهاندازی یک انتشارات، قدمی هرچند کوچک بردارند، گرچه آینده، بزرگی آن قدم را ثابت کرد؛استادانی چون احمد آرام، آیتالله طالقانی، شهید مرتضی مطهری، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی و دکتر کاظم یزدی با همراهی شاگردان خود، این مجموعه عظیم را راهاندازی کردند تا مواضع و تفکر اسلام را بیان کنند.
دارالفنون، نخستین مقصد است، مکانی در ابتدای خیابان ناصرخسرو با حرفهای بسیار که بنیانگذار آن فقط ۱۰ روز شاهد فعالیتش بود و پس از آن، در حمام فین کاشان، با خیانتهای بسیار، به شهادت رسید.
کد خبر 740606
نظر شما